یکی از وزرا پیش ذوالنّون مصری رفت و همّت خواست که: «روز و شب به خدمت سلطان مشغولم و به خیرش امیدوار و از عُقوبتش ترسان.» ذوالنّون بگریست و گفت: «اگر من خدای را عزّ و جلّ، چنین پرستیدمی که تو سلطان را، از جمله صِدّیقان بودمی.» |
| ||||||||
گر نه امّید و بیمِ راحت و رنج پای درویش بر فَلَک بودی [2] وَر وزیر، از خدا بترسیدی همچنان کز مَلِک، مَلَک بودی |
|
[1]Zu’n-Nun of Egypt: (ca. 796-861): a famous early Sufi renowned for his asceticism.
[2]پای درویش بر فلک بودی: پای درویش بر روی آسمان میرسید. معنای استعاری: او به مقامهای بلند عرفانی میرسید.
The feet of the dervish would reach the sky. fig. meaning: He would reach high mystical positions.
[3]There is a very elegant turn in the original, which cannot be imitated in English: مَلِک malik is “a king,” and مَلَک malak “an angel.”