حکایت ۴۱. اسکندر رومی را پرسیدند: «دیار مشرق و مغرب به چه …

گوش کنیدListen

[00:00.84]اسکندرِ رومی را پرسیدند:
[00:03.63] [00:04.71]«دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی
[00:08.86] [00:10.05]که ملوکِ پیشین را
[00:12.39] [00:12.54]خَزایِن و عُمر و مُلک و لشکر،
[00:17.59] [00:17.85]بیش از این بوده‌است
[00:20.08] [00:20.19]و ایشان را
[00:21.69] [00:21.93]چنین فَتحی میسّر نشده؟»
[00:25.63] [00:27.09]گفتا:
[00:28.09] [00:28.71]«به عَون خدای عزّ و جلّ،
[00:31.65] [00:32.61]هر مملکتی را که گرفتم،
[00:35.47] [00:36.63]رعیّتش نیازُردم
[00:39.19] [00:39.78]و نام پادشاهان
[00:42.12] [00:42.60]جز به ‌نکویی نبردم.»
[00:45.28]
[00:46.89]بزرگش نخوانند اهلِ خرد[00:50.80] [00:51.27]که نامِ بزرگان به زشتی برد[00:55.42]

راهنمای مطالعهReading Guide

اسکندرِ رومی را پرسیدند: «دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوکِ پیشین را خَزایِن و عُمر و مُلک و لشکر، بیش از این بوده‌است و ایشان را چنین فَتحی میسّر نشده؟» گفتا: «به عَون خدای عزّ و جلّ، هر مملکتی را که گرفتم، رعیّتش نیازُردم و نام پادشاهان جز به ‌نکویی نبردم.»

بزرگش نخوانند اهلِ خرد

که نامِ بزرگان به زشتی برد

اسکندرِ رومیAlexander of Rūm (Alexander the Greek)
به چه: چطورhow
خَزایِن: ثروتtreasures
فَتح: پیروزیconquest, victory
عَون: یاریaid, help

ترجمه‌هاTranslations

ترجمه 1: Edward Eastwick
اسکندرِ رومی را پرسیدند: «دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوکِ پیشین را خَزایِن و عُمر و مُلک و لشکر، بیش از این بوده‌است و ایشان را چنین فَتحی میسّر نشده؟» گفتا: «به عَون خدای عزّ و جلّ، هر مملکتی را که گرفتم، رعیّتش نیازُردم و نام پادشاهان جز به ‌نکویی نبردم.»
بزرگش نخوانند اهلِ خرد
که نامِ بزرگان به زشتی برد
They said to Alexander of Rūm, “How didst thou conquer the eastern and western worlds, when former kings surpassed thee in treasures, and territory, and long life, and armies, and yet did not obtain such victories?” He replied, “By the aid of the Most High God. Whenever I subdued a country I did not oppress its inhabitants, and I never spoke disparagingly of its kings.”
COUPLET.
Ne’er will he be called great among the wise,
Who to the truly great their name denies.
ترجمه 2: Sir Edwin Arnold
اسکندرِ رومی را پرسیدند: «دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوکِ پیشین را خَزایِن و عُمر و مُلک و لشکر، بیش از این بوده‌است و ایشان را چنین فَتحی میسّر نشده؟» گفتا: «به عَون خدای عزّ و جلّ، هر مملکتی را که گرفتم، رعیّتش نیازُردم و نام پادشاهان جز به ‌نکویی نبردم.»
بزرگش نخوانند اهلِ خرد
که نامِ بزرگان به زشتی برد
Iskandur Rumi, having been asked how he had conquered the east and the west, considering that the treasures, territories, reigns and armies of former kings exceeded his own and they had not gained such a victory, replied: ‘Whatever country I conquered by the aid of God the most high, I abstained from distressing its population and spoke nothing but good of the king.’
The intelligent will not call him great
Who speaks ill of the great.

تمرینPractice

گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج
گلستان سعدی به خط محمدحسین کشمیری و نقاشی مانوهار داس نسخهٔ کتابخانهٔ دیجیتال دانشگاه کمبریج
Post a comment

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا