تاریخچه‌ی مسجد در ایرانThe History of the Mosque in Iran

برو به: 1234

گوش کنیدListen

گوش کنید و بخوانید.Listen and read.

[00:03.99]عِبادَتگاه
[00:06.03]از نخستین بَنا‌هایِ
[00:09.33]ساخته‌یِ انسان است.
[00:13.20]انسان در عبادتگاه
[00:16.41]با خُدا سخن می‌گوید
[00:19.95]و او را نیایِش می‌کند.
[00:25.50]پِیرُوانِ دین‌‌های گوناگون،
[00:30.00]عبادتگاه‌‌های مُختَلِف دارند.
[00:35.28]آتَشکَده، کَنیسه، کِلیسا و مَسجد
[00:42.93]به تَرتیب
[00:44.22]مَحَلّ‌ِ عِبادَتِ زَرتُشتیان،
[00:48.24]یَهودیان، مَسیحیان و مُسَلمانان است.
[00:57.39]مُسَلمانان مسجد را خانه‌ی خدا می‌دانند.
[01:04.86]آن‌ها در مسجد نَماز می‌خوانند
[01:09.48]و خواندنِ قُرآن را یاد می‌گیرند.
[01:15.90]مسجد‌های ایرانی
[01:18.54]از مهم‌ترین بناهایی هستند
[01:22.65]که ذوق و سَلیقه‌یِ
[01:25.92]مِعمارانِ ایرانی را نِشان می‌دهند.
[01:32.55]بنابراین شناختنِ مسجد‌های ایرانی
[01:38.67]به معنایِ شناختنِ
[01:42.15]بَخشِ مُهِمی از هُنرِ ایرانیان است.
[01:49.59]پَیامبر اسلام
[01:51.96]اوَّلین مسجد را در شهرِ مَدینه ساخت.
[02:00.00]در سال‌های بعد
[02:02.52]در شَهر‌های مختلفِ اسلامی،
[02:06.90]مسجد‌های دیگری ساخته شد.
[02:11.58]اما ساختمانِ همه‌ی مسجدها
[02:16.53]بسیار ساده بود.
[02:19.83]اوّلین مسجدها
[02:21.60]فقط اُتاقی چهارگوش
[02:25.71]با سَقفی از بَرگ‌ها و ساقه‌‌های گیاهان بود(ند).
[02:35.01]نُخستین مسجد‌های ایران
[02:38.40]مانند مسجد‌های اوّلیه
[02:42.33]بسیار ساده بودند.
[02:45.90]اما کم‌کم،
[02:48.51]معمارانِ ایرانی کوشیدند
[02:53.28]مسجدها را بر پایه‌یِ
[02:56.85]ذوق و سَلیقه‌یِ ایرانیان بسازند.
[03:02.94]معمارانِ ایرانی
[03:05.73]برای ساختن مسجد‌های زیبا و باشُکوه
[03:12.60]بسیار تَوانا بودند.
[03:15.99]آن‌ها قَرن‌ها پیش از وُرودِ اسلام به ایران
[03:24.27]در هُنرِ معماری و تَزیینِ بناها
[03:32.13]مَهارَت داشتند.
[03:37.26]آثارِ باقی‌مانده
[03:41.49]از کاخ‌ها و بنا‌های دورانِ باستان،
[03:49.62]نشانه‌یِ مَهارتِ آن‌ها است.
[03:57.18]وقتی‌که ایرانیان دینِ اسلام را پَذیرُفتند،
[04:06.69]کوشیدَند از دانش و هنرِ خود
[04:12.45]برای گُستَرِشِ این دین استفاده کنند.
[04:19.95]معمارانِ ایرانی
[04:23.01]مسجدهایی بسیار مُحَکم و اُستُوار ساختند.
[04:30.90]از این‌رو،
[04:32.64]پس از گذشتِ قرن‌ها،
[04:36.30]بسیاری از این مسجدها
[04:40.02]سالم و پابَرجا باقی مانده‌اند.
[04:47.34]به‌علاوه،
[04:49.11]آن‌ها اَنواعِ هنر‌های زیبا
[04:55.29]و ظَریفِ ایرانی را
[04:59.37]در ساختنِ مسجدها به‌کار گرفتند.
[05:06.09]هنرِ خوش‌نِویسی،
[05:09.72]گَچ‌بُری،
[05:12.24]کاشی‌کاری و … (غِیره)
[05:18.06]در اَغلَب مسجد‌های ایرانی دیده می‌شود.
[05:27.09]هنرمندان ایرانی
[05:30.87]با استفاده از نَقش‌ها و رنگ‌هایِ گوناگون،
[05:39.96]احساس و اَندیشه‌یِ دینیِ خود را
[05:45.84]بَیان کرده‌اند.
[05:48.69]در تَزیینِ اَغلبِ مسجدها،
[05:53.52]نَقشِ اِسلیمی دیده می‌شود.
[05:58.32]اِسلیمی
[06:00.03]از مهم‌ترین نقش‌های تَزیینی
[06:05.73]در هنرِ اسلامی است.
[06:10.80]این نقش‌ها
[06:13.17]در واقِع
[06:15.66]شِکلِ ساده و دِگَرگونِ
[06:23.55]نقشِ گُل‌ها و گیاهان
[06:29.52]و پیچِشِ شاخ و برگ آن‌ها است.
[06:37.80]اِسلیمی
[06:39.72]نشانه‌ی بِهِشتِ خُداوَند است.
[06:44.91]بهشتی که
[06:46.92]همه‌ی مردم در جُست‌وجویِ آن هستند.
[06:54.51]رنگِ آبی نشانه‌ی آسمان است،
[07:02.37]از این‌رو
[07:04.32]گُنبَدِ بسیاری از مسجدها
[07:09.60]آبی رنگ است.
[07:12.60]در آغاز،
[07:14.25]مسجد‌هایِ ایران بر روی خَرابه‌یِ
[07:21.60]آتَشکَده‌ها یا کاخ‌ها بنا می‌شد.
[07:29.07]مثلاً «مسجدِ اِستَخرِ شیراز»
[07:36.87]بر روی ساختمان‌هایی
[07:41.85]از دوره‌یِ ساسانی ساخته شد.
[07:48.18]«مسجدِ جامعِ شهر بُروجِرد» نیز
[07:55.38]بر روی آتشکده‌ای نیمه‌ویران بنا شد.
[08:04.05]به‌عَلاوه،
[08:05.82]معمارانِ ایرانی
[08:10.74]بناهایی مانند اِیوان و مَناره
[08:18.87]به ساختمانِ مسجدها اِضافه کردند.
[08:25.80]مسجد‌های ایرانی
[08:29.61]از شاهکارهایِ معماریِ جهانِ اسلام
[08:37.92]مَحسوب می‌شوند.
[08:40.83]

راهنمای مطالعهReading Guide

یک بار دیگر متن را بخوانید و کلمات و عبارات جدید را به خاطر بسپارید.Read the text again and remember the new words and phrases.
عِبادَتگاه از نخستین بَنا‌هایِ ساخته‌یِ انسان است. انسان در عبادتگاه با خُدا سخن می‌گوید و او را نیایِش می‌کند.
عِبادَتگاه: پَرَستِش‌گاهtemple
بَنا: ساختمان، عِمارَتbuilding
نیایِش کردن: پَرَستِش کردنto pray, to worship
پِیرُوانِ دین‌‌های گوناگون، عبادتگاه‌‌های مُختَلِف دارند. آتَشکَده، کَنیسه، کِلیسا و مَسجد به تَرتیب مَحَلّ‌ِ عِبادَتِ زَرتُشتیان، یَهودیان، مَسیحیان و مُسَلمانان است.
پِیرُو: دُنبال‌کُنَنده (یک دین یا فردِ خاص)follower, adherent
مَحَلّ: مَکان، جایگاهplace, location
زَرتُشتی: پیروِ دینِ زرتشتZoroastrian
یَهودی: پیروِ دینِ حَضرَتِ موسیJewish
مَسیحی: پیروِ دین حَضرَتِ عیسی (مسیح)Christian
مُسَلمانان مسجد را خانه‌ی خدا می‌دانند. آن‌ها در مسجد نَماز می‌خوانند و خواندنِ قُرآن را یاد می‌گیرند. مسجد‌های ایرانی از مهم‌ترین بناهایی هستند که ذوق و سَلیقه‌یِ مِعمارانِ ایرانی را نِشان می‌دهند. بنابراین شناختنِ مسجد‌های ایرانی به معنایِ شناختنِ بَخشِ مُهِمی از هُنرِ ایرانیان است.
نَماز: عِبادَتی که مسلمانان پنج بار در روز انجام می‌دهندthe practice of formal worship in Islam
قُرآن: کتابِ مُقَدَّسِ مسلمانانQuran, the holy book of Muslims
ذوق: سَلیقهtaste, aesthetic sense
مِعمار: کسی که کارش طَراحی و ساختنِ ساختمان استarchitect
پَیامبر اسلام اوَّلین مسجد را در شهرِ مَدینه ساخت. در سال‌های بعد در شَهر‌های مختلفِ اسلامی، مسجد‌های دیگری ساخته شد. اما ساختمانِ همه‌ی مسجدها بسیار ساده بود. اولین مسجدها فقط اُتاقی چهارگوش با سَقفی از بَرگ‌ها و ساقه‌‌های گیاهان بود.
پَیامبرprophet
چهارگوش: چیزی که چهار ضِلع دارد (مُرَبـَّع یا مُستَطیل)square, rectangular
سَقف: بامroof, ceiling
ساقهstem, stalk
نُخستین مسجد‌های ایران مانند مسجد‌های اوّلیه بسیار ساده بودند. اما کم‌کم، معمارانِ ایرانی کوشیدند مسجدها را بر پایه‌یِ ذوق و سَلیقه‌یِ ایرانیان بسازند. معمارانِ ایرانی برای ساختن مسجد‌های زیبا و باشُکوه بسیار تَوانا بودند.
پایه:‌ اَساسbase
تَوانا: ماهِر، قُدرتمَندcapable, skilled
باشُکوه: شُکوهمَند، مُجَلَّلmagnificent
آن‌ها قَرن‌ها پیش از وُرودِ اسلام به ایران در هُنرِ معماری و تَزیینِ بناها مَهارَت داشتند.
قَرن: صد سالcentury
وُرود: وارِد شدن، آمدنarrival
تَزیین: زیباسازیdecoration, embellishment
مَهارَت: تَخَصـُّصskill, expertise
آثارِ باقی‌مانده از کاخ‌ها و بنا‌های دورانِ باستان، نشانه‌یِ مَهارتِ آن‌ها است.
آثار: ساخته‌ها، جَمعِ اَثَرworks, relics
باقی‌ماندهremaining
دوران: دوره، عَصرperiod, era
باستان: کُهَن، قَدیمیancient
نشانه‌: عَلامتsign, symbol, indication
وقتی‌که ایرانیان دینِ اسلام را پَذیرُفتند، کوشیدَند از دانش و هنرِ خود برای گُستَرِشِ این دین استفاده کنند. معمارانِ ایرانی مسجدهایی بسیار مُحَکم و اُستُوار ساختند. از این‌رو، پس از گذشتِ قرن‌ها، بسیاری از این مسجدها سالم و پابَرجا باقی مانده‌اند.
پَذیرُفتن: قَبول کردنto accept, to embrace
کوشیدَن: تَلاش کردن، سَعی کردنto attempt
گُستَرِش: توسِعهexpansion, spread
اُستُوار: پایدار، مُحکَمstrong, sturdy, firm
پابَرجا: سالِم، مُقاوِم، مُحکَمstanding, intact, enduring
به‌علاوه، آن‌ها اَنواعِ هنر‌های زیبا و ظَریفِ ایرانی را در ساختنِ مسجدها به‌کار گرفتند.
هنر‌های زیبا: هنرهای ظَریفfine arts
ظَریف: دَقیق، هنرمَندانهdelicate, intricate, elegant
به‌کار گرفتن: استفاده کردن، بهره بردنto utilize, to apply, to employ
هنرِ خوش‌نِویسی، گَچ‌بُری، کاشی‌کاری و … در اَغلَب مسجد‌های ایرانی دیده می‌شود.
خوش‌نِویسی: خَطّاطی، هنرِ زیبا نوشتنcalligraphy
گَچ‌بُری: نَقش‌بَندی با گچ، هنرِ کَنده‌کاری رویِ گچplasterwork, stucco decoration
کاشیtile
کاشی‌کاری: هنر تزئینِ دیوارها و گُنبَدها با کاشیtilework
اَغلَب: بیشترmostly, often
هنرمندان ایرانی با استفاده از نَقش‌ها و رنگ‌هایِ گوناگون، احساس و اَندیشه‌یِ دینیِ خود را بَیان کرده‌اند. در تَزیینِ اَغلبِ مسجدها، نَقشِ اِسلیمی دیده می‌شود.
نَقش: طَرح، تَصویرpattern, design, motif
گوناگون: مُتِنَوِع، مُختَلِفvarious, diverse, different
اَندیشه‌: فِکر، تَفَکُّرthought, idea
بَیان کردن: گفتنto express
اِسلیمیIslamic arabesque
اِسلیمی از مهم‌ترین نقش‌های تَزیینی در هنرِ اسلامی است. این نقش‌ها در واقِع شِکلِ ساده و دِگَرگونِ نقشِ گُل‌ها و گیاهان و پیچِشِ شاخ و برگ آن‌ها است. اِسلیمی نشانه‌ی بِهِشتِ خُداوَند است. بهشتی که همه‌ی مردم در جُست‌وجویِ آن هستند. رنگِ آبی نشانه‌ی آسمان است، از این‌رو گُنبَدِ بسیاری از مسجدها آبی رنگ است.
دِگَرگون: تَغییر یافتهtransformed, altered
پیچِش: خَمیدِگی، اِنحِناtwisting, curvature, spiral
بِهِشت: جایگاهِ نیکوکاران پس از مرگparadise, heaven
گُنبَد: سَقفِ گِردdome, cupola
در آغاز، مسجد‌هایِ ایران بر روی خَرابه‌یِ آتَشکَده‌ها یا کاخ‌ها بنا می‌شد. مثلاً «مسجدِ اِستَخرِ شیراز» بر روی ساختمان‌هایی از دوره‌ی ساسانی ساخته شد. «مسجدِ جامعِ شهر بُروجِرد» نیز بر روی آتشکده‌ای نیمه‌ویران بنا شد.

دوره‌ی ساسانی: دوره‌ای که سِلسِله‌یِ ساسانی بر ایران حکومت می‌کرد. برابر با سال ۳۹۷ پیش از هِجری تا سال ۳۰ هِجری (۶۵۱-۲۲۴ میلادی)
Sassanid period: The period when the Sassanid dynasty ruled Iran. Corresponding to 397 BCE to 30 CE (651-224 CE)
خَرابه: ویرانه، مَخروبهruins, wreckage, remains
اِستَخر: یکی از شهرهای باستانیِ ایران در نزدیکیِ شیرازEstakhr (One of the ancient cities of Iran near Shiraz)
مسجد جامع: مسجدِ اصلی و بزرگِ یک شهرJameh Mosque, Grand Mosque
بُروجرد: نام شهری در غربِ ایرانBorujerd (a city in western Iran)
نیمه‌ویران: نیمه‌مَخروبهpartially ruined
به‌عَلاوه، معمارانِ ایرانی بناهایی مانند اِیوان و مَناره به ساختمانِ مسجدها اِضافه کردند. مسجد‌های ایرانی از شاهکار‌هایِ معماریِ جهانِ اسلام مَحسوب می‌شوند.
اِیوان: تالارvaulted hall, portico
مَناره: گُلدَستهminaret
اِضافه کردن: افزودنto add, to incorporate
شاهکار: اثرِ هنریِ بسیار مهم و با ارزشmasterpiece, work of art
مَحسوب شدن: در نظر گرفته شدن، تلقی شدنto be considered

تمرینPractice

به این سئوالات پاسخ دهید.Answer these questions.
  1. انسان در عبادتگاه چه می‌کند؟
  2. نام بعضی از عبادتگاه‌‌های دین‌های مختلف را بگویید.
  3. مسلمانان در مسجد چه می‌کنند؟
  4. چرا معماران ایرانی را توانا می‌دانیم؟
  5. نقش اسلیمی چیست؟
  6. بعضی از نوآوری‌های معماران ایرانی را نام ببرید.

واژهVocab

بیایید یک‌بار دیگر لغات و عبارات این درس را مرور کنیم.Let's review the words and expressions of this lesson once more.

کلمه ها و عبارت هایی که دو ستاره (**) دارند در گفتگوی روزمره کاربرد خیلی زیادی دارند و مهم است که آنها را یاد بگیریم و بتوانید در جمله به کارشان ببرید.
کلمه ها و عبارت هایی که یک ستاره (*) دارند در درجه دوم اهمیت هستند. خوب است معنای آنها را یاد بگیریم و با کاربردشان آشنا شویم.
کلمه هایی که بدون ستاره هستند کاربرد کمتری در گفتگو دارند و اگر آنها را حفظ نکنید اشکالی ندارد.

بخشمهمّفارسیEnglish
P1عِبادَتگاه: پَرَستِش‌گاهtemple
P1بَنا: ساختمان، عِمارَتbuilding
P1نیایِش کردن: پَرَستِش کردنto pray, to worship
P1پِیرُو: دُنبال‌کُنَنده (یک دین یا فردِ خاص)follower, adherent
P1مَحَلّ: مَکان، جایگاهplace, location
P1زَرتُشتی: پیروِ دینِ زرتشتZoroastrian
P1یَهودی: پیروِ دینِ حَضرَتِ موسیJewish
P1مَسیحی: پیروِ دین حَضرَتِ عیسی (مسیح)Christian
P1نَماز: عِبادَتی که مسلمانان پنج بار در روز انجام می‌دهندthe practice of formal worship in Islam
P1قُرآن: کتابِ مُقَدَّسِ مسلمانانQuran, the holy book of Muslims
P1ذوق: سَلیقهtaste, aesthetic sense
P1مِعمار: کسی که کارش طَراحی و ساختنِ ساختمان استarchitect
P1پَیامبرprophet
P1چهارگوش: چیزی که چهار ضِلع دارد (مُرَبـَّع یا مُستَطیل)square, rectangular
P1سَقف: بامroof, ceiling
P1ساقهstem, stalk
P1پایه:‌ اَساسbase
P1تَوانا: ماهِر، قُدرتمَندcapable, skilled
P1باشُکوه: شُکوهمَند، مُجَلَّلmagnificent
P1قَرن: صد سالcentury
P1وُرود: وارِد شدن، آمدنarrival
P1تَزیین: زیباسازیdecoration, embellishment
P1مَهارَت: تَخَصـُّصskill, expertise
P1آثار: ساخته‌ها، جَمعِ اَثَرworks, relics
P1باقی‌ماندهremaining
P1دوران: دوره، عَصرperiod, era
P1باستان: کُهَن، قَدیمیancient
P1نشانه‌: عَلامتsign, symbol, indication
P1پَذیرُفتن: قَبول کردنto accept, to embrace
P1کوشیدَن: تَلاش کردن، سَعی کردنto attempt
P1گُستَرِش: توسِعهexpansion, spread
P1اُستُوار: پایدار، مُحکَمstrong, sturdy, firm
P1پابَرجا: سالِم، مُقاوِم، مُحکَمstanding, intact, enduring
P1هنر‌های زیبا: هنرهای ظَریفfine arts
P1ظَریف: دَقیق، هنرمَندانهdelicate, intricate, elegant
P1به‌کار گرفتن: استفاده کردن، بهره بردنto utilize, to apply, to employ
P1خوش‌نِویسی: خَطّاطی، هنرِ زیبا نوشتنcalligraphy
P1گَچ‌بُری: نَقش‌بَندی با گچ، هنرِ کَنده‌کاری رویِ گچplasterwork, stucco decoration
P1کاشیtile
P1کاشی‌کاری: هنر تزئینِ دیوارها و گُنبَدها با کاشیtilework
P1اَغلَب: بیشترmostly, often
P1نَقش: طَرح، تَصویرpattern, design, motif
P1گوناگون: مُتِنَوِع، مُختَلِفvarious, diverse, different
P1اَندیشه‌: فِکر، تَفَکُّرthought, idea
P1بَیان کردن: گفتنto express
P1اِسلیمیIslamic arabesque
P1دِگَرگون: تَغییر یافتهtransformed, altered
P1پیچِش: خَمیدِگی، اِنحِناtwisting, curvature, spiral
P1بِهِشت: جایگاهِ نیکوکاران پس از مرگparadise, heaven
P1گُنبَد: سَقفِ گِردdome, cupola
P1خَرابه: ویرانه، مَخروبهruins, wreckage, remains
P1اِستَخر: یکی از شهرهای باستانیِ ایران در نزدیکیِ شیرازEstakhr (One of the ancient cities of Iran near Shiraz)
P1مسجد جامع: مسجدِ اصلی و بزرگِ یک شهرJameh Mosque, Grand Mosque
P1بُروجرد: نام شهری در غربِ ایرانBorujerd (a city in western Iran)
P1نیمه‌ویران: نیمه‌مَخروبهpartially ruined
P1اِیوان: تالارvaulted hall, portico
P1مَناره: گُلدَستهminaret
P1اِضافه کردن: افزودنto add, to incorporate
P1شاهکار: اثرِ هنریِ بسیار مهم و با ارزشmasterpiece, work of art
P1مَحسوب شدن: در نظر گرفته شدن، تلقی شدنto be considered, to be regarded as
Post a comment

Leave a Comment

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا