محمّدعلی بهمنی هم رفت … شعر تو را گم می‌کنم هر روز …

شعر: تو را گم می کنم هر روز

شعری از محمدعلی بهمنی (۲۷ فروردین ۱۳۲۱ – ۹ شهریور ۱۴۰۳) با دکلمهٔ خود او

[00:17.08]تو را گم می‌کنم هر روز و پیدا می‌کنم هر شب

[00:30.30]بدین‌سان خواب‌ها را با تو زیبا می‌کنم هر شب

[00:44.79]تبی این کاه را چون کوه سنگین می‌کند، آن‌گاه

[00:53.55]چه آتش‌ها که در این کوه برپا می‌کنم هر شب

[01:05.25]تماشایی است پیچ و تاب آتش‌ها، خوشا بر من

[01:13.44]که پیچ و تاب آتش را تماشا می‌کنم هر شب

[01:24.48]مرا یک شب تحمّل کن که تا باور کنی ای دوست

[01:33.93]چگونه با جنون خود مدارا می‌کنم هر شب

[01:46.23]چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

[01:53.22]که این یخ‌کرده را از بی‌کسی، ها می‌کنم هر شب

[02:05.79]تمام سایه‌ها را می‌کشم بر روزن مهتاب

[02:11.55]حضورم را ز چشم شهر حاشا می‌کنم هر شب

[02:21.84]دلم فریاد می‌خواهد (*تکرار)
[02:32.85]ولی در انزوای خویش

[02:34.92]چه بی‌آزار با دیوار نجوا می‌کنم هر شب

[02:47.47]کجا دنبال مفهومی برای عشق می‌گردی؟

[02:54.21]که من این واژه را تا صبح معنا می‌کنم هر شب

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا