مقدمه‌ی دوره‌ی بیابان‌های ایرانIntroduction

برو به: 12345

گوش کنیدListen

گوش کنید و بخوانید.Listen and read.

[00:00.63]*بیابان‌های ایران*
[00:04.68]*مقدمه*
[00:07.23]صدایی به گوش نمی‌رسد.
[00:10.29]همه در خواب هستند.
[00:13.17]زمین تا دوردست ها پیداست:
[00:16.80]صاف و یکنواخت
[00:19.29]و آسمان لاجوردی و بی‌انتها.
[00:23.70]نَسیمی می‌آید
[00:24.75]و شن‌ها مثل سربازهای خواب‌آلوده
[00:27.96]به دنبالش می‌روند.
[00:31.05]بوته‌های خار تکانی می‌خورند
[00:33.51]و بیدار می‌شوند.
[00:36.45]نسیم به آرامی
[00:37.71]از تپه‌های شنی بالا می‌رود
[00:40.29]و دور می‌شود.
[00:43.29]ستاره ها مثل فانوس
[00:45.30]یکی یکی خاموش می‌شوند
[00:47.49]و خورشید
[00:49.11]از انتهای کویر طلوع می‌کند.
[00:53.13]بیابان روز تازه‌ای را آغاز کرده است.
[00:59.25]بیابان سرزمینی بی‌آب است.
[01:02.70]سرزمینی تشنه
[01:04.05]با تَرَک‌خوردگی‌هایی که
[01:05.79]در زیر پا
[01:07.05]مثل برگهای پاییزی خش خش می‌کنند؛
[01:12.21]با صفحه‌های چندضلعی نمک
[01:15.33]که در زیر نور آفتاب
[01:17.37]مثل برف می‌درخشند؛
[01:21.48]با شن‌های نرم و روان و داغ؛
[01:26.49]با باتلاق‌های عمیق و بزرگی که
[01:29.64]هر چیز را در خود فرو می‌برند.
[01:34.11]بیابان سرزمینی تنهاست.
[01:38.22]گیاهان کمی در آن می‌رویند
[01:40.32]و حیوانات کمی در آن زندگی می‌کنند.
[01:44.70]در بعضی قسمت‌ها
[01:46.17]نه گیاهی هست و نه حیوانی.
[01:50.31]مخصوصاً در نمک‌زارها
[01:52.80]که به آن کویر می گویند.
[01:56.73]از نگاه مردم
[01:58.50]بیابان و کویر یک معنا دارد
[02:01.38]و گاهی به آن دشت یا صحرا هم می‌گویند.
[02:07.44]مردم فکر می‌کنند که
[02:09.12]بیابانهای ایران همیشه همین طور بوده‌اند:
[02:12.84]خشک و گرم.
[02:15.60]اما صدها هزار سال پیش
[02:18.03]در قسمت‌های شرقی ایران
[02:20.43]دریای بزرگی وجود داشت.
[02:23.88]باران زیاد می‌بارید؛
[02:26.46]در نتیجه دریا بزرگ‌تر و عمیق‌تر شد.
[02:32.25]کم‌کم با گذشت زمان همه چیز تغییر کرد.
[02:37.05]هوا گرم‌تر و گرم‌تر شد.
[02:41.55]باران کم‌تر بارید
[02:43.48]و آب‌ها بیشتر بخار شدند.
[02:48.60]دریا کوچک و کوچک‌تر شد
[02:52.41]تا دیگر هیچ اثری از آن باقی نماند.
[02:56.82]کف دریا خشک شد
[02:58.74]و به جای آن بیابان به وجود آمد.
[03:03.36]دریاچه‌ی نمک
[03:05.07]و حوض سلطان
[03:06.39]شاید تنها یادگارهای آن دریای بزرگ باشند
[03:11.25]که در تابستان نیمه‌خشک و باتلاقی می‌شوند.
[03:15.82]

[00:00.21]ایران بیابان‌های زیادی دارد.
[00:03.06]اما دشت کویر و دشت لوت
[00:05.79]از همه بزرگ‌تر هستند.
[00:08.91]دشت کویر ۲۶۰ (۷۸) هزار کیلومتر مربع است
[00:13.44]و قسمت‌هایی از
[00:14.67]خُراسان،
[00:15.84]قُم،
[00:16.59]سِمنان،
[00:17.67]اِصفهان
[00:18.42]و یَزد
[00:19.23]را می‌پوشاند.
[00:21.60]یکی از بزرگترین باتلاق‌های نمک جهان
[00:25.47]در این کویر قرار دارد
[00:27.33]که بسیار خطرناک است.
[00:31.23]دشت لوت با حدود ۸۰ (۵۲) هزار کیلومتر مربع
[00:35.85]از بیابان‌های گرم،
[00:37.95]پَست
[00:38.61]و بزرگ دنیاست.
[00:41.19]این بیابان قسمت‌هایی از
[00:43.17]کِرمان،
[00:44.13]خراسان
[00:45.03]و سیستان
[00:45.96]را می‌پوشاند.
[00:48.00]لوت به معنای بِرهنه و عُریان است.
[00:52.32]این نام
[00:53.22]با فقر گیاهی این بیابان تناسب دارد.
[00:57.57]اما بعضی‌ها می‌گویند
[00:59.58]نام این بیابان از نام لوط،
[01:02.73]پیامبر خدا،
[01:03.87]گرفته شده است.
[01:06.15]توصیفی که از سرزمین مردم لوط
[01:08.85]در تورات و قرآن آمده است،
[01:11.97]به دشت لوت شباهت دارد.
[01:15.51]مردمی که در اطراف بیابان لوت زندگی می‌کنند،
[01:19.44]آنجا را بی‌آب و علف و وحشتناک می‌دانند.
[01:24.57]آنها معتقدند
[01:26.07]تا به حال هیچ‌کس این بیابان را ندیده است
[01:30.30]و آن را نمی‌شناسد.
[01:33.12]واقعیت این است که
[01:34.65]گرمای شدید هوا
[01:36.72]و نبودن جاده‌های ارتباطی مناسب،
[01:40.26]سبب ناشناخته ماندن
[01:42.42]بعضی از قسمت‌های این بیابان شده است.
[01:47.34]بعضی‌ها معتقدند که
[01:49.29]گرم‌ترین نقطه‌ی دنیا
[01:51.57]در این بیابان است.
[01:53.83]

راهنمای مطالعهReading Guide

یک بار دیگر متن را بخوانید و کلمات و عبارات جدید را به خاطر بسپارید.Read the text again and remember the new words and phrases.

مقدمه

دشت لوت

صدایی به گوش نمی‌رسد. همه در خواب هستند. زمین تا دوردست‌ها پیداست: صاف و یک‌نواخت و آسمان لاجوردی و بی‌انتها. نَسیمی می‌آید و شن‌ها مثل سربازهای خواب‌آلوده به دنبالش می‌روند. بوتههای خار تکانی می‌خورند و بیدار می‌شوند.
دوردستdistant, far
یک‌نواختuniform
لاجوردی: آبیِ پر رنگazure, dark blue
نَسیمbreeze
خواب‌آلودهdrowsy
بوتهbush
خارthorn
نسیم به آرامی از تپه‌های شنی بالا می‌رود و دور می‌شود. ستاره‌ها مثل فانوس یکی یکی خاموش می‌شوند و خورشید از انتهای کویر طلوع میکند. بیابان روز تازه‌ای را آغاز کرده است.
فانوس: چراغlantern
کویرdesert
طلوع کردنto rise {sun}
بیابان سرزمینی بی‌آب است. سرزمینی تشنه با تَرَکخوردگی‌هایی که در زیر پا مثل برگهای پاییزی خش خش می‌کنند؛ با صفحه‌های چندضلعی نمک که در زیر نور آفتاب مثل برف می‌درخشند؛ با شن‌های نرم و روان و داغ؛ با باتلاق‌های عمیق و بزرگی که هر چیز را در خود فرو می‌برند.
بیابانdesert
تَرَک‌خوردگیcrack
باتلاقswamp
خش خش کردنto crunch (sound)
صفحهformation
چندضلعیpolygonal
شنsand
بیابان سرزمینی تنهاست. گیاهان کمی در آن می‌رویند و حیوانات کمی در آن زندگی می‌کنند. در بعضی قسمت‌ها نه گیاهی هست و نه حیوانی. مخصوصاً در نمکزارها که به آن کویر می گویند. از نگاه مردم بیابان و کویر یک معنا دارد و گاهی به آن دشت یا صحرا هم می‌گویند.
نمک‌زارsalt flat, salt pan
دشتplain  (desert)
صحراsahara
مردم فکر می‌کنند که بیابانهای ایران همیشه همین طور بوده‌اند: خشک و گرم. اما صدها هزار سال پیش در قسمت‌های شرقی ایران دریای بزرگی وجود داشت. باران زیاد می‌بارید؛ در نتیجه دریا بزرگ‌تر و عمیق‌تر شد. کم‌کم با گذشت زمان همه چیز تغییر کرد. هوا گرم‌تر و گرم‌تر شد. باران کم‌تر بارید و آب‌ها بیشتر بخار شدند. دریا کوچک و کوچک‌تر شد تا دیگر هیچ اثری از آن باقی نماند. کف دریا خشک شد و به جای آن بیابان به وجود آمد. دریاچهی نمک و حوض سلطان شاید تنها یادگارهای آن دریای بزرگ باشند که در تابستان نیمه خشک و باتلاقی می‌شوند.
عمیقdeep
بخارsteam, vapor
بخار شدevaporated
اثری از آن باقی نماند: کاملاً ناپدید شدno trace of it remained: It disappeared completely
دریاچه‌ی نمکsalt lake
یادگارrelic, memento

دشت کویر و دشت لوت


ایران بیابان‌های زیادی دارد. اما دشت کویر و دشت لوت از همه بزرگ‌تر هستند.

دشت کویر ۷۸ هزار کیلومتر ‌مربع است و قسمت‌هایی از خُراسان، قُم، سِمنان، اِصفهان و یَزد را می‌پوشاند. یکی از بزرگترین باتلاق‌های نمک جهان در این کویر قرار دارد که بسیار خطرناک است.

خُراسان: منطقه‌ای تاریخی در شمال شرق ایرانa historical region in northeastern Iran
قُم: شهری مذهبی در مرکز ایرانa religious city in central Iran
سِمنان: استانی در شمال مرکزی ایرانa province in north-central Iran
اِصفهان: یکی از استان‌های مهم در مرکز ایران با معماری تاریخیan important province in central Iran with historical architecture
یَزد: استانی کویری با معماری سنتیa desert province with traditional architecture
دشت لوت با حدود ۵۲ هزار کیلومتر مربع از بیابان‌های گرم، پَست و بزرگ دنیاست. این بیابان قسمت‌هایی از کِرمان، خراسان و سیستان را می‌پوشاند. لوت به معنای بِرهنه و عُریان است. این نام با فقر گیاهی این بیابان تناسب دارد. اما بعضی‌ها می‌گویند نام این بیابان از نام لوط، پیامبر خدا، گرفته شده است. توصیفی که از سرزمین مردم لوط در تورات و قرآن آمده است، به دشت لوت شباهت دارد.
پَستlow-lying
کِرمان: استانی در جنوب شرقی ایرانa province in southeastern Iran
سیستان: بخشی از استان سیستان و بلوچستان در شرق ایرانpart of Sistan and Baluchestan province in eastern Iran
بِرهنه: عُریانnaked
توراتHebrew Bible
تناسب داشتنto be fit
مردمی که در اطراف بیابان لوت زندگی می‌کنند، آنجا را بی‌آب و عَلَف و وحشتناک می‌دانند. آن‌ها معتقدند تا به حال هیچ‌کس این بیابان را ندیده است و آن را نمی‌شناسد. واقعیت این است که گرمای شدید هوا و نبودن جاده‌های ارتباطی مناسب، سبب ناشناخته ماندن بعضی از قسمت‌های این بیابان شده است. بعضی‌ها معتقدند که گرم‌ترین نقطه‌ی دنیا در این بیابان است.

عَلَف: خوراک چهارپایان؛ گیاه

grass

بی‌آب و علف: خشک و بی‌حاصل

barren, desolate


تمرینPractice

به این سئوالات پاسخ دهید.Answer these questions.
  1. بزرگ‌ترین بیابان‌های ایران کدامند؟
  2. چرا دشت‌لوت را به این نام می‌خوانند؟
  3. به چه علتی بخش‌هایی از دشت‌لوت ناشناخته مانده است؟

واژهVocab

بیایید یک‌بار دیگر لغات و عبارات این درس را مرور کنیم.Let's review the words and expressions of this lesson once more.

کلمه ها و عبارت هایی که دو ستاره (**) دارند در گفتگوی روزمره کاربرد خیلی زیادی دارند و مهم است که آنها را یاد بگیریم و بتوانید در جمله به کارشان ببرید.
کلمه ها و عبارت هایی که یک ستاره (*) دارند در درجه دوم اهمیت هستند. خوب است معنای آنها را یاد بگیریم و با کاربردشان آشنا شویم.
کلمه هایی که بدون ستاره هستند کاربرد کمتری در گفتگو دارند و اگر آنها را حفظ نکنید اشکالی ندارد.

بخشمهمّفارسیEnglish
P1دوردستdistant, far
P1یک‌نواختuniform
P1لاجوردی: آبیِ پر رنگazure, dark blue
P1نَسیمbreeze
P1خواب‌آلودهdrowsy
P1بوتهbush
P1خارthorn
P1فانوس: چراغlantern
P1کویرdesert
P1طلوع کردنto rise {sun}
P1**بیابانdesert
P1تَرَک‌خوردگیcrack
P1باتلاقswamp
P1خش خش کردنto crunch (sound)
P1صفحهformation
P1چندضلعیpolygonal
P1*شنsand
P1نمک‌زارsalt flat, salt pan
P1دشتplain (desert)
P1صحراsahara
P1**عمیقdeep
P1بخارsteam, vapor
P1*بخار شدevaporated
P1اثری از آن باقی نماند: کاملاً ناپدید شدno trace of it remained: It disappeared completely
P1دریاچه‌ی نمکsalt lake
P1*یادگارrelic, memento
P1خُراسان: منطقه‌ای تاریخی در شمال شرق ایرانa historical region in northeastern Iran
P1قُم: شهری مذهبی در مرکز ایرانa religious city in central Iran
P1سِمنان: استانی در شمال مرکزی ایرانa province in north-central Iran
P1اِصفهان: یکی از استان‌های مهم در مرکز ایران با معماری تاریخیan important province in central Iran with historical architecture
P1یَزد: استانی کویری با معماری سنتیa desert province with traditional architecture
P1پَستlow-lying
P1کِرمان: استانی در جنوب شرقی ایرانa province in southeastern Iran
P1سیستان: بخشی از استان سیستان و بلوچستان در شرق ایرانpart of Sistan and Baluchestan province in eastern Iran
P1بِرهنه: عُریانnaked
P1توراتHebrew Bible
P1تناسب داشتنto be fit
P1عَلَف: خوراک چهارپایان؛ گیاهgrass
P1بی‌آب و علف: خشک و بی‌حاصلbarren, desolate
پیمایش به بالا