60 بازدید
کتاب داستان یا رمان جدیدی را که از کتابخانه امانت گرفتهاید یا از کتاب فروشی خریدهاید در دست میگیرید، میخوانید و در فضای داستان غرق میشوید. صفحهی رایانه را باز میکنید، وارد دنیای مجازی میشوید و ظرف چند ساعت به دهها وبلاگ سرمیزنید؛ مطلب میخوانید، نقد، نظر، یادداشت روزانه، ماجرای زندگی، خلاصه کتاب یا فیلم، خبر و خیلی چیزهای دیگر.
حالا چطور است وبلاگی را پیدا کنید که داستان بگوید؟ هر روز دخترکی بیاید و داستانی عجیب و جالب را روی وبلاگش بگذارد و صدها خوانندهی پَروپا قرص مثل شما آن را دنبال کنند.
آیا دُرنای این قصه آرزویی را برآورده میکند؟
دُرنا دختر ۱۶ ساله ایست، عضو کلاسهای نویسندگی کانون پرورش فکری. قرار است برای کلاس کانون داستانی بنویسد. روزی به شکل اتفاقی سری به کتاب فروشی محل میزند. این کتاب فروشی میان مغازهها و خانههای اطراف مثل یک جزیرۀ دنج و خلوت است. صاحبش هم به قول دُرنا یک آدم مخصوصِ مخصوص! از این آدمهایی که توی فیلمها و کتابها میشود پیدا کرد. دُرنا همین که دارد گشتی در مغازه میزند و کتابهای جدید و قدیم را نگاه میکند با قفسی چوبی و سیمیرو به رو میشود که یک دفترچۀ قدیمیبا جلد چرمیو ورقهای پاره پوره دارد. دفتر را برمیدارد و هوس خواندن نوشتهها به سرش میزند. آقای «زال» هم این اجازه را به درنا میدهد.
دختر وبلاگنویس بعد از اینکه نوشتههای دفتر را میخواند تصمیم میگیرد از خاطرات صاحب دفتر داستانی ترتیب دهد و روی وبلاگش بگذارد. وبلاگی که حالا به مناسبت ماجرایی که پیدا کرده «دسته کلید» نام گرفته و داستانش، قصۀ آقای «زال» است در روزگار نوجوانی. روزهایی که ۱۳ساله است و شاگرد یک پرنده فروشی در آبادان. روزهای اول حملۀ عراق به ایران.
زال پسرکی تنها و بیکس است. پدرش او را به دست «قادر قناری» که مردی بدعُنق و بداخلاق است سپرده و خود به سفری دور برای کار کردن رفته است. در همسایگی پرنده فروشی، توران خانم با دو دخترش فریبا و فرشته زندگی میکند. توران خانم برای زال مثل مادر است. مهربانیهایش،دست پختش، نصیحت کردنش و حمایتهایش پیوسته است. در این میان زالِ قصۀ ما دلباختهی فریبا میشود. با اوج گرفتن حملات عراقیها و خطر اِشغال شدن آبادان و خرمشهر، همه به فکر پیدا کردن یک جای امن افتادهاند. توران خانم که همسرش برای کارکردن به کویت رفته است دسته کلید خانه را به پسرک داستان ما میسپارد و با دخترهایش از شهر دور میشوند. و اینگونه زال عهده دار این امانت میشود. از طرفی قادر قناری هم اصرار دارد قفسها را بردارند و به طرف اهواز فرار کنند. اما زال به خیال اینکه همین روزها جنگ تمام میشود و صاحبان خانه برمیگردند، نمیخواهد مغازه را ترک کند.
زال و درنا و وبلاگ خوانها داستان میگویند
نویسندۀ رمان «این وبلاگ واگذار میشود» (This Weblog Is Being Turned Over) طرح داستان را با شیوههای مختلفی پیش میبَرد، گرهگشایی میکند و به اوج میرساند و مهمتر از همه، به روزگار ما پیوند میدهد. درنا وقتی دارد ماجراهای پیدا کردن دفتر و نوشتن داستان را تعریف میکند یا در وبلاگش به نظرها پاسخ میدهد نثری عامیانه دارد. قلمِ زالِ نوجوان وقتی خاطرات ۳۰ سال پیش را دارد مینویسد قلمیمتفاوت است و دست آخر قلم خوانندگان وبلاگ وقتی نظر میگذارند، نقد میکنند و دنبال داستان را حدس میزنند به گونهای دیگر است.
«مخصوص»های داستان حسنزاده
فرهادحسن زاده با استفاده از نامهایی چون فریبا و فرشته، لطیف و لطیفه، نمادهایی چون زال و سیمرغ، پرندههایی در قفس، داستان سیمرغِ عطار و طوطی و بازرگانِ مولانا به داستان جدید خود لایههایی عمیق بخشیده که آن را خواندنیتر، جذابتر و تفکربرانگیزتر میکند. او شخصیتی آفریده که عشق نوجوانی خود را بسیار جدی گرفته است.
همچنین با استفاده از گرافیکِ وبلاگ نویسی برای صفحه آرایی و اصطلاحات رایانهای و فضاهای مجازی شکلی متفاوت به رمان داده است. طرح جلد کتاب عکس یک قفس و دری قدیمی و رنگ و رو رفته است که میتواند نشانههایی از مختوای کتاب باشد. از آنجا که نویسنده از گرافیکِ وبلاگ نویسی استفاده کرده فونت قسمتهای مختلف کتاب متفاوت است. مثلاً نوشتههای دُرنا در صفحات سفید رنگ درشتتر است و نظرات خوانندهها در صفحههای خاکستری ریزتر است.
این رمان را برای اولین بار انتشارات افق در سال ۱۳۹۲ در قطع رُقعی منتشر کرد. این کتاب ۱۴۳ صفحه دارد و سالهای بعد بارها تجدید چاپ شد. قیمت چاپ اول کتاب ۷۰۰۰ تومان بود. اما قیمت فعلی آن ۱۸۰۰۰ تومان است یعنی حدود دو دلار.
«افق» یکی از مشهورترین و پرکارترین نشرهای ایران در زمینه کتاب نوجوان است. میتوانید روی این آدرس کلیک کنید و گشتی در این سایت بزنید.
«این وبلاگ واگذار میشود» برگزیده چهاردهمین چشنواره شهید غنیپور ۱۳۹۳، نامزد سومین جایزه لاکپشت پرنده ۱۳۹۳ و نامزد هفدهمین جشنواره کانون پرورش فکری ۱۳۹۳ شده است.
چند عبارت جالب از کتاب
«یک نوشته خوب ارزش خواندهشدن را دارد، و یک سوژه خوب ارزش نوشتهشدن»
«نبرد خیر و شر، پسری سیاه در لباسی سفید و پسری سفید در لباس سیاه، شطرنج، زندگی همین است، شطرنج و دختری که قناری میخواهد…»
«پر پرواز ندارم/ اما/ دلی دارم در حسرت دُرناها/ و به هنگامیکه مرغان مهاجر/ در دریاچه ماهتاب/ پارو میکشند./ خوشا رها کردن و رفتن!/ خوابی دیگر/ به مردابی دیگر!/ خوشا ماندابی دیگر/ به ساحلی دیگر/به دریایی دیگر!/ خوشا پرکشیدن. خوشا رهایی/ خوشا اگر نه رها زیستن. مردن به رهایی!/ آه این پرنده/ در این قفس تنگ/ نمیخواند.» (احمد شاملو)
سفر رمان ایرانی به «آمازون»
کتاب «این وبلاگ واگذار میشود» نوشتهی فرهاد حسنزاده توسط مترجم امریکایی خانم Constance Bobroff ترجمه شده و در سایت آمازون قرار گرفت.
- http://www.ibna.ir/fa/doc/tolidi/259805/
- https://www.khabaronline.ir/news/305788/
- http://farhadhasanzadeh.com/%d9%87%d9%85%d9%87-%da%86%db%8c%d8%b2-%d8%af%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b1%d9%87-%d8%a7%db%8c%d9%86-%d9%88%d8%a8%d9%84%d8%a7%da%af-%d9%88%d8%a7%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1-%d9%85%db%8c%e2%80%8c%d8%b4/
فرهاد حسن زاده در آبادان، یکی از شهرهای جنوبی ایران، به دنیا آمده است. او نویسندگی را در نوجوانی آغاز کرده و اکنون یکی از نامآشناترین نویسندههای ایرانی در حوزه کودک و نوجوان است. در مورد ایشان میتوانید اینجا مطلب کاملتری بخوانید:
تمرین و مشارکت در بحث
۱. آیا شما به خواندن کتابهای نوجوان علاقه دارید؟ اگر جوابتان مثبت است چه کتابهایی را خواندهاید؟ از ادبیات کشور خودتان یا ترجمه شده.
۲. کدام بخش از این معرفی کتاب را دوست داشتید؟ چرا؟